سوی جانانه خواهم رفت
مسعود حداد مسعود حداد

زکویت ای مهِ طــناز، من دیــوانه خواهم رفت

زمسجد گر برانی ام، سوی میخانه خواهم رفت

شــرابی ازلــب لعــلت بده ،ورنــه از آنجـــاهـــم

سفرسوی مغان کرده ،زخود بیگانه خواهم رفت

تمـــنای دلـــم از تـــو ،کـلامی ،گــوشۀ چشــمی

مکــن ردش، زکویت با دل ویرانه خـواهم رفت

چــراغ سـرخ تـو برمن ،غــم سنگــین ببــار آرد

توقف در زمان کرده ،ازین غم خانه خواهم رفت

اگــرریزی به جــام مـن، شــراب ناب هســتی را

زمسـتی با دل پـر آرزو، مســــتانه خـواهم رفــت

بوقــت مرگ «حدادت»،نکن گریه تو ای غافــل

چوجانم برتوبخـشیده،سوی جانانه خـواهم رفت

سوم فبروری 2013

 


February 5th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان